صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!
صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!

جینی مال من،جینی مال تو!

gorbe morde

امروز در حین عکس گرفتن از این موجود دوست داشتنی (!) نزدیک بود خودم برم زیر ماشین! البته این گربه های مرداویج حقشونه.از بس پررواند قرمساقا.تا نیم متریشون میری کلی سر و صدا های عجیب غریب و شکلک از خودت در میاری که بترسند فرار کنند برند،آخر کار در نهایت کمال (:دی) تو چشات زل مینه میگه : میووو!... ( فکر کنم یعنی این که که خوریا مال تو پاسگاس )

اونجاست که میخوای بگیری خفشون کنی.میخوای سر به تنشون نباشه.بزنم به تخته ای دری چیزی، گربه که نیستند،ببرند! حالا زیاد گنده گویی نشده باشه دیگه پوماهه رو هستند! هر کدومشون ۵ - ۶ کیلو وزن دارند.همین چند وقت پیش داشتم تو پیتزا رامون هات داگ میخوردم،یه گربه ازون مرداویجی اصیلاشون اومد گفت میوووو ( یعنی آقا به منم بده... ). منم یه تیکه هات داگ کندم انداختم جلوش.گفتم حالا بر میداره و پا میذاره به فرار.دیدم در کمال خونسردی واساده بالا سر سوسیسه که سرد بشه!!! تازه بعد از این که سرد شد و تناول فرمودند دوباره سفارش دادند میوووو! یعنی لطفاْ اگه ممکنه یه تیکه دیگه لطف کنید! ( البته زیاد مطمئن نیستم،شاید نوشابه میخواسته )

اگه این مرداویجی ها به این گربه ها رو نمیدادند و یه دو سه تاشون رو مثل این یکی زیر میکردند درس عبرتی میشد واسه بقیه گربه ها.باید یکم از گربه های حسین آباد یاد بگیرند.با نیم کیلو وزن از ۲۰۰ متری بوی آدم بشنوه با سرعت موتور هوندا ( یه کم بیشتر ) فرار میکنه به یه سمتی که هیچ موجود زنده ای نباشه.این دربدرارو از بس با موتور گذاشتند دنبالشون و با تیر کمون و تفنگ ساچمه ای زدنشون به زنده بودن قانع شدند...

نظرات 6 + ارسال نظر
marzi سه‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:11 ق.ظ

این چرا اینجوریه؟
چشماش از حدقه زده بیرون

Ehsan سه‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 09:33 ب.ظ

=))

علی چهارشنبه 16 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 01:00 ق.ظ http://www.asheqeu.blogfa.com

با موبایل ...


بازم ممنون

بای تا های

مهسا پنج‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 02:09 ب.ظ

بازم به مرداویجیا
گربه ها نظرو نمی دونی چقدر پرروووووووووووووووووو
انگار پسر خاله آدمند تازه رئیسشون تو کوچه ماست
با کلاسم شدن دیگه آشغال نمی خورند
رژیمند بعضی وقتا میرند تو حیاط هر خونه ای که داره کباب می خوره کباب کوفت می کنند
دیگه گربه هام آدم شدن

ه م ی د ش جمعه 18 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:14 ق.ظ http://nadaram!

عجب سنگ دلی هسی بابا!!!!

امید ش جمعه 18 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:15 ق.ظ

e!omid!na homid!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد