صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!
صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!

لپ‌تاپم

حالش هیچ خوب نیست. خوب سنش بالاست، دیگه داره از کار افتاده می‌شه. فَنش صدای ناله میده، باطریش دیگه شارژ نگه نمیداره. به همین خاطرم هست که الآن سالهاست پاشو ازین خونه بیرون نذاشته. کلاً فکر کنم فقط چند بار باهام اومده این دانشگاه، اون دانشگاه. اون اوایل واسه خودش برو و بیایی داشت، ملّت آرزوشو داشتن. وقتی باهام بود حس قدرت می‌کردم. امّا الآن چی؟ بعضی وقت‌ها موقع کار کردن، یهویی خسته می‌شه و خود به خود ریست می‌کنه. اولش ناراحت و عصبی می‌شدم و بد و بیراه بارش می‌کردم. الآن عادت کردم، میدونم دست خودش نیست. هر چند وقت یه بار یه دستی به سر و گوشش می‌کشم، ولی اکثراً پُر از خاکه. یه چند باری عمل باز داشته. هم خودش، هم شارژرش. دوبار مانیتورش شکسته، یه بار هاردش عوض شده، یه بار فَنش تعمیر شده. سیستم عاملش هم دیگه خیلی کند شده. آپدیت‌شو بستم، خرج اینترنتش بالا بود. تاحالا حواسم بوده، ویروس نداره ولی یه فیلم معمولی رو به زحمت می‌تونه ‌بخونه. سی‌دی‌رامش همون اوایل دیگه نخوند، ولی باش کنار اومدم، واسش فلش و هارد اکسترنال خریدم ولی هیچی عوض نشد. نه میتونم بندازمش بره، نه دیگه می‌کشم نگهش دارم. می‌ترسم یه نوشو بخرم، سی‌پی‌یوش از غصه بترکه. بعضی شبا تا صب بیدارش می‌ذارم واسم فیلم دانلود کنه که حس کنه هنوز مفیده، هنوز می‌خوامش، ولی دیشب هاردشم فول شده بود. امشب داشتم می‌خوابیدم که شروع کرد ناله کردن. فنش بود! آنقدر خوابم میومد که نمی‌تونستم برم بالاسرش، بازش کنم، شات‌دانش کنم. سیم برقشو از پشتش کشیدم بیرون. جفتمون می‌دونستیم که باطریش مشکل داره و نمیتونه بدون برق بیشتر از چند ثانیه دوام بیاره. چندتا ناله کرد و تمام. راحت شد. یه جوری خوابیده رو تختم که انگار صد ساله خوابه. ساکت، بی نور...

نظرات 1 + ارسال نظر
میگ میگ پنج‌شنبه 23 دی‌ماه سال 1395 ساعت 12:11 ب.ظ

چقد با احساس!غصه ام گرفت!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد