ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
بهترین قسمت بزرگ شدن اینه که هر چی تو بچگی آرزو داشتی که داشته باشی رو میتونی فراهم کنی. یادمه همیشه دوس داشتم بیشتر از ۴ تا دونه نونخامهای بخورم. یا مثلاً دوست داشتم تو یه روز هم چیپس بخورم هم پُفک. یادمه همیشه دوس داشتم هر وقت دلم خواست پیتزا بخورم. یا ممثلاً هر وقت خواستم سوسیس خالی بخورم. هر چقدر دلم خواست پنیر بذارم لای نونم، حتّی خالی خالی بقیه پنیرا رو بخورم بدون اینکه خَر بشم.
یه عمر بهمون دروغ گفتند که اگه زیاد رو هم رو هم بخورید مریض میشید، دروغ! میگفتند رو دل میکنی، دل درد میگیری. همش یه دروغ بزرگ بود. بخورید و بیاشامید، اصراف هم کردید نوش جونتون. امشب انقدر هلههوله خوردم که دارم بالا میارم...
پ.ن: میدونم آرزوهای بچگی شما خوراکی نبودن! شما کارِتون درست بوده. ازون اوّل آرزو های بزرگ داشتید. ریشه کن کردن فقر و گرسنگی. مشکلات گرمایش زمین، بی عدالتی و جنگ، کمبود آب آشامیدنی و نهایتاً مشکل تبعیض نژادی!