یادم میاد بچّه که بودیم وقتی بزرگترها دور هم جمع میشدند و حرف قدیمترهاشون میشد معمولاً یا از قیمتها میگُفتند یا از کافه کابارهها. یادم میاد وقتی میگفتند فلان چیز دو ریال و
ده شاهی (شای) بود ما اصن درک نمیکردیم که یعنی چند تومن بوده. فقط میدونستیم هر ده ریال میشه یک تومن. همین جوری فقط حس میکردیم که چقدر ارزون بوده. پیش خودمون میگفتیم چقدر قدیمیند اینا...
چند وقته دارم به این فکر میکنم که اگه پس فردا ماها بخوایم واسه بچههامون این مدل چیزارو تعریف کنیم اوضاع خیلی تعجب انگیز ناک تر از این حرفا میشه که :
پسرم زمان ما موبایل نبود. تلفن سکّهای بود. یه پنجتومانی مینداختی توش شمارتو میگرفتی حرف میزدی. وقتی هم میخواست قطع بشه چندتا بوق میزد بعد دوباره باید سکّه مینداختی توش.
دخترم زمان ما وقتی یکی بهت زنگ میزد شماره نمیاُفتاد. موبایلها که تازه اومده بود صفحش سیاه و سفید بود زنگش حتّی هارمونیک هم نبود. میشد کد بهش بدی واست آهنگ باباکرم بزنه. اون روزا هر کی موبایلش کوچیکتر بود با کلاس تر بود. اون زمونا موبایلاشون رو مینداختند گردنشون.
زمان ما کامپیوتر نبود. یادمه من سوّم راهنمایی بودم تازه یه کامپیوتر خریدم ازینا که دکمه پاورش شکل توپ گُلفه. اونموقع هنوز کامپیوترا دیسکت میخورد! ازین دیسکت سیاها. ویندوز 95 روش نصب بود.
اینترنت میرفتیم با مودم 1.3 دیالآپ. اونموقع اینترنت ساعتی بود. ساعتی صد و پنجاه تومن. فـ یـ لـ تـ ر یـ نـ گـ وجود نداشت. یه ریع طول میکشید وصل شه. قیون قیون کیش کیش صدا میداد بعد هم که وصل میشد دو دقیقه یک بار دیسی میشد. فیسبوک و توئیتر نبود که. فقط یاهم مسنجر و چترومهاش. یادمه تو چت روم ها هرکی دور آیدیش مربع داشت یعنی وبکم داره. اون خیلی با کلاس بود تو چت روم
زمان ما بنزین سهمیه بندی نبود. لیتری پونزدهتا تک تومنی بود. بابام باک ماشینو پر میکرد هفتصد تومن میداد میومد. اونموقع ماشین با کلاسمون پاترول و دوو رِیسر و میتسوبیشی گالانت و اوپلکورسا بود. پژو 206 و پراید هاچبک که اومده بود سر و صدایی کرد
پیتزا پونصد تومن بود. پیتزا جکس تو سعادت آباد پیتزا میخوردم با نوشابه شیشهای، میشد پونصد و پنجاه تومن. که گرونش که کردند شد هفتصدو پنجاه تومن
پفک نمکی پنج تا تک تومنی بود. پفکاش ریز بود مث این پفکا نبود. با تف میچسبوندیمشون به هم که درازتر بشند
هفتگی من هفتهای دویست تومن بود. آخر هفته اضافه هم میآوردم.
سکّه بیستوپنچ تومنی تازه اومده بود. تو مدرسه سکّههای بیست و پنج تومنی نو رو میفروختم سی تومن.
بلیط اتوبوس پنج تومن بود
تاکسی کورسی بیست تومن بود
میرفتیم گیم نت سگا بازی میکردیم ساعتی صد تومن
سال اوّل دبستان که هر سه ثلث شاگرد اول شده بودم بهم هشت هزار تومن جایزه دادند. تا سالها فکر میکردم کلّی پشتوانه مالی دارم
بازیهامون تو کوچه دوچرخه سواری و گرگی رنگی و گرگی بالا بلندی و هفت سنگ و تیله بازی و گل کوچیک و کارت بازی و اینا بود. هر روز یا یه جامون شکسته بود یا یا جامون پاره شده بود خونی و مالی میومدیم خونه. نهایت بازی اعیونیمون آتاری و میکرو بود اونم با تلوزیون سیاه و سفید. فیلم میکرو پونصد تومن بود.
میرفتیم اردو هرکی واکمن داشت دورش جمع میشدیم. خیلی با کلاس بود هرکی واکمن داشت. نوار مقناطیسی میخورد واکمنا. توش سیاوش صحنه گوش میکردیم. وقتی هدفون تو گوشمون بود بی اختیار بلند بلند حرف میزدیم
فیلم دوربین میگرفتیم 24 تایی. 36 تائیش هم بود. بعد باید میدادیم عکسا رو ظاهر کنند یه هفته بعد میرفتیم میگرفتیم. نصفش سوخته بود، نصفش بد شده بود. همه کس دوربین عکاسی نداشت
شیر شیشهای بود. باید شیشههاشو میبردیم خونه میشستیم دوباره میدادیم سوپری تا دوباره شیر میخریدیم. به تعدادی که شیشه شیر میدادیم سوپری بهمون شیر میداد. با دست بر میداشتیم زرورق روی در شیشه شیرارو صاف و صوف میکردیم باش بشقاب پرنده درست میکردیم. نوشابه هم همین مدلی بود. با شیشه بهمون نوشابه میدادند.
پاستیل نوشابهای گرون بود پنجاه تومن بود.
چیپس صد تومن بود
بستنی بیست و پنج تومن بود. این مگنوم میهنها گرون بود دویست تومن بود.
آدامس با کلاسهامون آدامس لاوایز و آدامس زاگور و آدامس شوک بود
همین اواخر بلیط اصفهان تهران پنج هزار تومن بود
تور یه روزه میرفتیم پنج هراز تومن
خلاصه. نمیدونم فرزندان ما بعد از شنیدن اینها پیش خودشون چه فکری میکنند. ما که خودمون رو قدیمی هم نمیدونیم...