کم کم زمستون داره سِمَت فصل مورد علاقه من بودن رو از دست میده.
امسال این دفعه سوّمه که من سرما میخورم! اه! چند بار تا حالا گفتم (تو پست سیستم دفاعی و جاهای دیگه...) بازم میگم، من بعد از دی و بهمن سال نود (دوماه آموزشی سربازی) بعد از اون سرمای سختی که خوردم بدنم مقاومتش رو نسبت به سرما از دست داد و شدم مث همه آدمهای معمولی و حتّی fragileتر! در حال حاظر هیچ علاقهای به برف و بارون و لباس زمستونی و بوت و این داستانها ندارم. از این که از تابستون هم دل خوشی ندارم هم شک ندارم! الآن موندم بین بهار و پائیز. بهار خوبه فقط زود تموم میشه. کمتر از سه ماهه! دروغ میگند سه ماهه! پائیزم بد نیست ولی الآن چون سردمه نمیتونم بهش فکر کنم. دلم یکم آفتاب میخواد فعلاً...
به همین راحتی زمستونو فروختی؟چطو دلت میاد!
دوروز دیگه که تیغ آفتاب امونت نداد آرزوی برف میکنی و سرما