صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!
صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!

هر سال حوالی کریسمس که می‌شه با یه اُمید خاصّی راه می‌اُفتیم کِلش کِلش می‌ریم خاقانی و جلفا (محلّه ارمنی‌ها در اصفهان) بلکه یه بابا نوئلی، درخت کریسمسی، لنگه جورابی، آب‌نبات عصائی‌ای چیزی ببینیم یکم حس خارج بهمون دست بده خجسته بشیم بگردیم.

هر سال هم از سال قبل بدتر، همون آش و همون کاسه‌ی همیشگی بقیه روزهای سال! یه مشت آدم بی بخار و سرخ و سفید آسمون جل، با اون لحجه‌های مسخره به دختر بازی و ویندو شاپینگ. تک و توک تو ویترین مغازه‌هاشون یونولیت خرد کردند یعنی برفه! واسه خالی نبودن عریضه یه کلاه بوقی قرمز هم به نشانه‌ی کلاه پاپانوئل گذاشتند یه جائی از ویترینشون که بیشتر تو چشمه.

من به شخصه که خسته شدم از تکراری بودن آدم‌ها و خیابون‌ها و مغازه‌ها...

باز

باز پیش به سوی تهران، ایندفه برای امتحانا :-|

زبان

ما مَ یه یه سَت می‌خوابم :-|

مامانم هم متوجّه میشه که من یه یک ساعت میخوابم!