صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!
صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!

از بس خوشگل بودی...

یکی نیست بگه آخه با اون موهای انی رنگت  به قول « تمبون کشی» هر وقت تونستی پوست آدامس خرسی رو بدون نگاه کردن بهش بندازی اونوقت بزرگ شدی! آن شرلی! دونقطه دی...

۵۵۵+۱۱۱

-  میدونید چرا!! چون میخوام الکی خودمو اون چیزی که نیستم نشون بدم.آخه من یه آدم تنها ، زشت ، کچل ، قد کوتاه ، درس نخونده ، پائین شهری ، کم حرف ، بدبخت و بیچاره هستم. میخوام بگم آره ما هم دپرسیم.شاید این جوری یه نفر پیدا شد که دلش به حال من بسوزه که با من حرف بزنه که من این همه عصرا تو خونه نشینم و حی قصه بخورم که ای وای چرا کسی نیست با من بازی کنه... آخه من هیچ دوستی ندارم! حتی 16 تا... بعدشم نیست هیچ وسیله ی ارتباطاتی ندارم ، مجبورم تو وبلاگ اطلاعیه بدم  بگم من دپرسم!

 

-  باشه بابا قبول...فدات شم  دلم برات سوخت ، بیا با من بازی کن. بیا منم هستم ، ببین نظر دادم.پس هستم! بیا فدات شم گریه نکن عزیزم!...

 

-  من این شخصیتی را که ندارم که هستم. ( : دی ، آخر جملست این جمله ) آ آ برا هرکی هم فیلم بازی میکونم برا تو نباید بوکونم.ضایعست لحجه دارم؟ میخوای قطع کنم دوباره بگیرم؟ به قول متین آخه من چیکار کنم؟ آخه نمیدونستم تو خودت کارگردان این جور فیلمایی! سعی میکنم خوش باشم. اما چه جوری؟ من که یه آدم تنها ، زشت ، کچل ، قد کوتاه ، درس نخونده ، پائین شهری ، کم حرف ، بدبخت و بیچاره هستم.

 

-  حالا بی خیال دیگه فدات شم! زیاد حرف بزنی دیگه بات دوست نمیشما. گریه نکن دیگه، من که برات نظر میذارم...خوب شد یادم اومد فدات شم ، راستی نمیدونم چرا از وقتی فهمیدم نظرم برات مهم نیست احساس کردم باید نظر بدم!

۱۳ به در...

سیزده به در امسال تو خونه داره در میشه! من که بیخیال نمیشم. شده برم توباغچه خونمون هم میرم.اصلاً نمیدونم چرا عید امسال خیلی عید نبود.اون از چهارشنبه سوریش.اون از سال تحولش(!)،اون از 12 روز تعطیلیش،اینم از سیزده به درش.

اما من این سیزده رو تا 12 شب هم که شده در میکنم.حالا ببین!

 

قدیما ، اون موقع که بچه بودم ، میرفتیم باغ پری . همیشه غورباقه و سگ و الاغ پیدا میشد. ترقه ازین کبریتیا مینداختیم تو گوش خره.میترکید ما حال میکردیم.

میکردیم تو دهن غورباقه هه ، بعد ولش میکردیم میرفت زیر آب میترکید. عملیات انتهاری! خلاصه سیزده به دری هم نبود که دستی سری پایی چیزی از من ناقص نشه! یا میسوخت یا در میرفت یا میشکست!

یادش به خیر ، زود میگذره کثافت. یادمه چند سال بارونی بود.امسالم قرار بود باشه ها! اما چون ما نرفتیم جایی آفتابی شد. هر جا میرم یا سیل میاد یا زلزله یا طاق آسمون میاد پایین ...

اگه شانس داشتم که با کت شلوار به دنیا میومدم!

 

امیره خره تو هم شانس نداری! آیدیتو تو فرودگاه دبی باز گذاشتی رفتی...

۱۰۰۰ تومان

چاه مکن بهر کسی ( هر کسی ) اول خودت ( من ) دوم کسی ( هرکسی )!

باشه بابا میدم ، باختم میدم... چرا میزنی حالا؟ ۱۳ به ۲۲ بازنده. قبول!

شیراز و اهواز

تمام لحظه های من امروز
از تو خالی بود
و حجم ساکت اندیشه های تب دارم
پر از صدای نفسهای غربتی مأنوس
پر از صدای آرام رویش یک غم مشکوک
به ناشناس ترین جای خاکهای دلم بود ...
شبیه معجزه هستی
کمی دروغ ، کمی راست
شبیه یک شب غمگین
که فارغ از غم فرداست
شبیه معجزه هستی
شبیه آنچه دلم خواست .
کدام بغض پس از تو
مرا به سوگ دستهای تو خواهد نشاند
می دانی ؟!
مرا ، هجوم ثانیه هایی که خالی از توست
به بستر کدام گریه ی تنها و تلخ خواهد برد ؟!
عداوت دل این روزگار نفرینی
دل مرا به دست که خواهد سپرد بعد از تو ؟
برای ساده لوحی این روزها دلم میسوخت
تمام روز یه چیزی شبیه یک اندوه
به نفی معجزه ای ساده
و نفی ساده ی اعجاز چشمهای تو
به روزهای تلخ پس از تو
فکر میکردم .

نمیخوام

اصلاً بگو کسی زنگ نزنه.نمیخوام هیچکی بیاد در خونم.بگو اصلاً نمیخوام کسی عید رو بهم تبریک بگه.ولم کن بابا! عید کیلو چنده؟ اصلاً بهش بگو پدرام داره میره. اگه پرسید کجا بگو شیراز شایدم اهواز که دروغم نگفته باشی.میخوای اصلا نگو کجا داره میره . اگه اونه که میاد پیدام میکنه . یه جوری بهش بگو که ناراحت نشه.اصلاً به درک بذار ناراحت بشه. اصلاً تو نمیخواد بهش بگی ، خودم میگم!...

قضیه اون یارو پسر بچه هه شده که بهش میگند بزرگ شدی میخوای چیکاره شی ؟ اونم میگه میخوام بازنشسته شم! حالا به اینم میگم چیکاره ای؟!...

آخه کوچولو،هنوز سنت دو رقمی شده که اینجوری باهام حرف میزنی؟  پنج شش سال دیگه تازی میتونی نگام کنی فقط.تازه اگه باشم.حالا بمونه وقتی من هم سن تو بودم فکر میکردم خیلی آدممم...

کثافت عوضی کوچولوی گوگوریمگوری.

میدونم ، میدونم نمیتونی.میدونم حتی اگه بخوای هم نمیتونی.آخه دست خودت نیست که.اصلا یه جورایی غیر ارادیه. حر وقت تونستی ضربان قلبتو 2 دقه نگه داری اون موقع میتونی.نمیتونی دیگه...

میگم اصلاً میخوای بیخیالشو.توکه به تعداد شمع های روی کیک تولدت سال تحمل کردی.این یکی دوماهم تحمل میکردی.میمردی اصلاً حرف نمیزدی؟حالا هر چی که بود یا هست.میخوای بدونی پشت پرده چیه؟

منم نمیدونم به جان خداوکیلی ، اما هرچی هست قرمزه.قرمزه جیگری مایل به زرشکی.دستتو نگا.قرمزه؟ مواظب باش به لباسات نماله.لباسات همه جدیده... از مدل موهات جدیده تا کفش و جورابات...

 

کوچولوی گوگوریمگوری ، نخوری تو درخت؟