صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!
صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!

کارما

یکی از شخمی‌ترین بی حسی‌های دنیا وقتیه که سر انگشت شستت بی حس باشه. یه شمع کَت و کُلفت رو‌میز نهار خوری خونمون هست، که کِرم ریختن سرش خیلی حال میده.


دیروز داشتم لبه‌های آب نشدشو با شعله‌ی فندک ذوب می‌کردم، بخاطر همین مجبور شدم (!) مدّت زیادی انگشت شستمو روی گاز فندک نگه دارم.


از صبح تا حالا سر انگشت شستم گِز گِز میشه. مود مود می‌کنه. انگار خواب رفته باشه می‌خواد خوب شه ولی تو همون فاز بین خواب رفتگی و خوب شدن مونده باشه. همون حالی که نباید کسی تکونت بده تا خوب بشی، ولی ممتدش...

خواب خوب بد

بعضی شبا یه خوابی میبینی که از واقعیتی که توشی شیرین‌تره. مثلاً خواب میبینی ایرانی و همه خانواده و دوستات دور و برتن و همه چی خیلی خوبه و عصر با دوستات قرار داری با هم برید استخر و شبش با هم برید فست فود بخورید.


بعد وسطش بیدار می‌شیی و میبینی همون جایی بودید که دیروز بودی. نه از دوست و مامان بابا خبریه، نه از استخر و فستفود بعدش! من اسم این مدل خوابارو گذاشتم خواب خوبِ بد! خوابی که با اینکه خیلی خوبه، ولی ندیدنش از دیدنش به مراتب بهتره!


مثل اینه که گشنت باشه، ببرنت رستوران واست بهترین غذا رو سفارش بدن، بعد قبل از اینکه سفارشت آماده بشه از رستوران بیرونت کنن.


ساب‌کانشس جان، کاش تو هم میخوابیدی...

اطرافیان

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.