صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!
صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!

               نه دلم که دلبری دارد              
نه دلی که دلبرش باشم 
نه عذاب عشق را هرگز
به دو
چشم خویشتن دیدم
   نه ثواب عاشقی هرگز 
   بوجود خویشتن یابم     
منم آن پروانه ی آزاد 
   که نه شمعی به برش دیده 
    نه آن گل را که شبنم ها
  به گلبرگش بیاویخته
منم آن نسیم آزادی  
   که نه پیغامی به خود دارم
و نه هرگز عابری بودم
    به در کشته ی معشوقی
منم آن آزاده ی آزاد 
که نه در بند قفسم اینجا 
     و نه در قید هوا هرجا
ولی آنم که دلبری دارد    
  همه دلبران عاشقان درگاهش


از خدا آموختم که همه چیز حتی معشوقه ام را به خاطر خدا دوست بدارم .

هرگاه به هر چیز بیشتر از خدا اهمیت دادی آنرا از دست خواهی داد حتی معشوق
 

پرده ها را بکشید.

روزهایم بی لباسند

واژه هایم بی نماز

خنده هایم بی تقاص

انجا واهمه خیرات میکنند

و سایه خنجر به دستی بر دیوار...

پرده ها را بکشید.

شمعدانیها را حادثه می خشکاند

می خواهم اخرین وارث خاطرات تو من باشم.

 

بی‌بهانه بوسه نیز متولد می‌شود

اما با بهانه یک بوسه می‌رود

مثل قاصدکی در باد

و

آن وقت می‌نشینی کنار پنجره‌های خاطره

و مرور می‌کنی

بوسه‌هایی را که در خواب بر لبان‌اش زده بودی ...

در خیالی دور

در پس چشمان بارانی‌ات

در کنار گلی که همیشه نشکفته ماند ...

نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد.


نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم،


 
چه خواهد ساخت.


ولی بسیار مشتاقم،


که از خاک گلویم سوتکی سازد.


گلویم سوتکی باشد.


بدست کودکی گستاخ و بازیگوش


و او


یکریز و پی در پی،


دم خویش را بر گلویم سخت بفشارد


و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد


بدین سان بشکند در من،

سکوت مرگ بارم را...


وقتی باران بارید هرقدر توانستی از قطرات باران جمع کنی

من را دوست داری

و هر قدرکه نتوانستی جمع کنی

من تورا دوست دارم

می رسد روزی که بی من  زندگی را سر کنی

مرگ عشق را باور کنی

 می رسد روزی که تنها در کنار عکس من


شعرهای کهنه ام را مو به مو از بر کنی

قالب...

کلی واسه این وبلاگ قالب ساختم و واسه قالب ها وقت گذاشتم و بی خوابی کشیدم...
ولی دیدم هیچی مثل سادگی نیست.



یه مدت خوره مارک بودم. اوف که چقدر آدیداس خریدم.
ولی حالا به همین نتیجه رسیدم که چند خط بالا تر کفتم...

مخلص هر چی آدم سادی زیم هست هستیم