صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!
صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!

جشن روز وسط تابستون در سوئد / میدسُمّار در سوئد

میدسومار، همونطوری که از اسمش پیداس، وسط تابستون و بلند‌ترین روز ساله، که از قبل از مسیحیّت تا الآن، با عناوین مختلف توی کشور‌های مختلف جشن‌گرفته می‌شه، ولی توی سوئد از اهمیّت و قدمت ویژه‌ای برخورداره…


از نظر علمی، این روز دقیقاً وقتی هست که خورشید توی یکی از دو‌نیم کره‌‌های عرضی (شمالی و جنوبی) کره‌ی زمین، به اوج ارتفاع خودش می‌رسه و طولانی‌ترین روز سال رو رقم میزنه…

«میدسُمار» امسال، روز ۲۶ جون ۲۰۲۱ه، که روز قبلش جشن گرفته میشه! یعنی جمعه ۲۵ جون.

«میدسامر»، در مقابل یلدای ایرانی، یعنی بلند‌ترین شب سال قرار داره، که به عنوان یه رسم قدیمی در سوئد، به آداب و رسومش یه نگاهی می‌ندازیم…

روز «میدسومار» یکی‌ از مهم‌ترین تعطیلات سوئده که در واقع شروع رسمی تابستون سوئد رو با کنار گذاشتن مینیمالیزم سوئدی جشن می‌گیره! این جشن یکی از اون رویدادهاییه، که از دست دادنش قطعاً پشیمونی به بار میاره! یه چیزی مثل از دست دادن سیزده به در یا یلدای خودمون…

اگه قرار باشه یه روز رو به عنوان شاد‌ترین روز مردم سوئد انتخاب کنم، قطعاً «میدسامر» با اختلاف مدال طلای این عنوان رو کسب می‌کنه! توی این روز میشه مثل قورباغه پرید (به پا نوشت برید)، روی موهای باز و رها تاج گل گذاشت، بلند بلند خندید، و جوری رقصید که انگار هیچکس نگات نمی‌کنه!

پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه) / میدسامر ۲۰۲۰ / ونشبوری، سوئد


غذا و میز نهار «میدسامر»، یکی از اون چیزاییه که سوئدی‌ها کل سال رو براش انتظار می‌کشن! ولی شاید شما با خوردن «ترشی ماهی»ش، یا حتّی شنیدن بوی اون، درجا بالا بیارید!

اینجا به رسم پدرانشون، «شاه‌ماهی» یا ماهی Herring رو ترشی می‌کنن و روز «میدسامر»، به عنوان یه غذای انگشتی نوش جان می‌کنن! ترشی انداختن ماهی یکی از روش‌های سنّتی نگه داری ماهی در کشور‌های نوردیک به حساب میاد، که نمیدونم چرا تا حالا متاسفانه نسلش منقرض نشده! (شوخی!)

از «ترشی شاه‌ماهی» که بگذریم، سیب زمینی‌های کره خورده با سبزی «شوید» توی سفره‌ی «میدسامر» قابل خوردن تره! ماهی «سالمون» نمک‌سود شده، توت فرنگی و خامه هم هست، که خوشمزه‌ترین قسمت نهار این روز رو تشکیل می‌دن، و خوبیش اینه که هر چی بخورید هیچکس قضاوتتون نمی‌کنه…

توی این روز، توی پارک‌ها و طبیعت سوئد، پره از شهروندای خوشحالی که دور هم جم شدن، که به دور «مای‌پُول» یا «مِی‌پُل»، به نوشیدن مشروبات الکلی و رقص و پایکوبی مشغول بشن…

قبل از اینکه بگم «مای‌پُل» چیه، جالبه بدونید که سوئدی‌ها موقع مشروب‌ خوری، برای خوردن پِیک اوّل یه شعری دارن که اسمش هست Helan Går ولی ترجمش یکم بی ربطه! لغت به لغت می‌شه «همش بره پایین» ترجمش کرد، و به نظر می‌رسه و امیدوارم که منظور «پِیک اوّل» باشه. هیچ روزی برای خوندن دسته جمعی این شعر قبل از مست کردن، بهتر از روز وسط تابستون نیست. (به پانوشت ۲ برید)

اگه بخوایم راجع به مراسم مشروب خوری سوئدی حرف بزنیم، می‌شه یه پست جدا بهش اختصاص داد، ولی در همین حد بدونید که دست به پیک‌تون نمیزنید، تا زمانی که میزبان پِیکشو برداره، موقع سلامتی دادن با تموم کسایی که دور میزن ارتباط چشمی برقرار می‌کنید، مطمئن می‌شید تو چشم همه یه زُل درست و حسابی زدید، و نهایتاً به جای «سلامتی» خودمون، بلند داد میزنید «سْکُل».

«مای‌پُل» یا «مِی‌پُل» در واقع یه «تیر» یا «دیرک» برافراشته شدست، که توی بعضی از مراسم و فستیوال‌های فولک اروپایی‌ها به عنوان نماد جایگاه رقص ازش استفاده می‌شه! به زبون ساده بخوام بگم، «مای‌پل» یه چوب بلنده که معمولاً بالاش یه مثلث بزرگ، و دوتا دایره پایین اون مثلث داره، که سوئدی‌ها با گُل و سبزه آرایشش میکنن و روز میدسُمار، دورش می‌رقصند!

مثل سیزده به در ما که واسه پیدا کردن نیمه‌ی گم شدمون سبزه گره میزنیم، سوئدی‌ها هم توی «مید‌سامر» واسه عشق پیدا کردن، دست به دامن گل و گیاه می‌شن! داستان‌های فولکلر میگن، اگه روز «میدسمار» هفت تا گل بچینی، و شبی که جشن تموم می‌شه زیر بالشتت بذاری، خواب عشق واقعیتو می‌بینی! امتحان کنید، جواب داد به منم بگید…


توی کانال تلگرامی «هپی گوتنبرگ» عضو بشید، توی گروه «کی می‌دونه؟» سوالاتون رو راجع به سوئد و گوتنبرگ بپرسید، این دوتا مرجع رو به دوستانتون معرفی کنید، و این پست رو برای کسایی که دوست دارید هر روزشون به شادیه «مید‌سُمار» سوئدی‌ها باشه، بفرستید که بهشون نشون بدید به یادشون هستید.

مید سامرتون مبارک، شادی باشه ☺️

پ.ن: ۱. سوئدی‌ها در روز مید‌سامر، وقتی به دور «مای‌پول» می‌چرخند، رقصی به اسم «قورباغه‌ی کوچولو» می‌کنند که با حرکات دست و پا و پریدن اجرا می‌شه، و در حینش بلند بلند شعری رو می‌خونن که ترجمه‌ی اون به این صورته:

قورباغه‌های کوچولو، 
نگاه کردن قورباغه‌های کوچولو باحال و با مزّس.
گوش ندارن، هیچ دُمی ندارن.
کواک، کواک، کواک (صدای قورباغه در سوئدی رو در میارن و ادای اون)
خوک‌های کوچولو،
نگاه کردن خوک‌های کوچولو باحال و با مزّس.
هم گوش دارن، هم دم دارن.
اوینک، اوینک، اوینک (صدای خوک در سوئدی و ادای اون)

با جست و جو‌کردن Små grodorna به معنی قورباغه‌‌های کوچولو (در انگلیسی The Little Frogs) می‌تونید به متن اصلی این شعر به زبان‌های سوئدی و انگلیسی برسید. یا اینجا کلیک کنید…

۲. ترجمه‌ی این شعر میگه:

همش میره پایین (پِیک اول)
بخون «هُپ فادرو لا لا لا لا»
کسی که همشو نخوره
نصفش هم بهش نمیرسه
(یا یه همچین چیزی)

با جست و جو‌کردن کلید واژه‌ی Helan Går می‌تونید به متن اصلی این شعر به زبان‌های سوئدی و انگلیسی برسید. یا اینجا کلیک کنید…

روز ملّی سوئد!

نمیدونم لوگوی امروز گوگل رو دیدید یا نه! امروز، ۶ جون، «روز ملّی سوئد» (Sveriges nationaldag)، و یه تعطیلی ملّی به حساب میاد! تا قبل از سال ۱۹۸۳ این روز رو به عنوان «روز پرچم سوئد» (Svenska flaggans dag) جشن می‌گرفتن، که پارلمان سوئد تصمیم گرفت اسم این روز رو به «روز ملّی سوئد» تغییر بده! ولی هنوز خیلی از سوئدی‌ها، مخصوصاً قدیمی‌تر‌هاشون، این روز رو به نام «روز پرچم» می‌شناسن!

اولین بار این روز سال ۱۹۱۶ توی «استادیوم المپیک استکهلم»، به مناسبت انتخاب شدن شاه «گوستاو یکم سوئد»، جشن گرفته شد! خیلی به تاریخ علاقه ندارم ولی دونستن این موضوع که انتخاب شدن شاه گوستاو یکم با اسم «گوستاووس» در سال ۱۵۲۳، بعد از باز پس‌گیری استکهلم از دانمارکی‌ها، شروع «دوران واسا» و سوئد مدرن شناخته میشه، خالی از لطف نیست! مخصوصاً که خیلی از خیابونا و مغازه‌های سوئد، پسوند یا پیشوند «واسا» رو با خودشون یدک می‌کشند.

پ.ن: پیشنهاد می‌کنم اگه به تاریخ شوئد علاقه دارید، در‌ مورد «دوران واسا» و شروع سوئد مدرن، «حمام خون استکهلم» و در خواست سوئدی‌ها برای ترک «اتحاد کالمار»، یه تحقیقی بکنید! می‌تونید نتیجه‌ی تحقیقاتتون رو با دیگران توی گروه «کی ‌میدونه؟» با بقیه به اشتراک بذارید…

مصاحبه «هپی گوتنبرگ» با «رادیو پیام گوتنبرگ»

یه مصاحبه‌ی ریز داشتیم با «رادیو پیام»، که حدود سی، چهل دقیقه‌، با دوست خوب و عزیزم، «حمید شجاع»، گپ دوستانه‌ای زدیم، که شنیدنش خالی از لطف نیست...

موضوع اصلی این مصاحبه‌، «هپی گوتنبرگ» بود، که خب یه جاهایی به مسیر‌های دیگه‌ای هم کشیده شد، که یکم شوکّه کننده بود و انتظار نمی‌رفت. (حتماً تا آخر ببینید!)



اگه دوست دارید بدونید «هپی گوتنبرگ» چه طوری شروع شد، داستان «مافیا» و «گنج در گوتنبرگ» چیه، «ولکام هموطن» چی بود و گروه «کی میدونه؟»، کارش چیه، پیشنهاد می‌کنم این مصاحبه‌ی «پدرو» از «هپی گوتنبرگ» رو با آقای «حمید شجاع» از «رادیو پیام گوتنبرگ»، از دست ندید!...


رادیو پیام گوتنبرگ رو‌ می‌تونید به صورت آنلاین، از وب‌سایتشون گوش بدید، و از همین طریق می‌تونید به آرشیو برنامه‌هاشون هم دسترسی داشته باشید...

کانال تلگرامی «هپی گوتنبرگ» رو به دوستاتون معرفی کنید، سوالاتون رو توی گروه «کی می‌دونه؟» بپرسید و اگه جواب سوالی رو میدونید، از بقیه دریغ نکنید...

مثل همیشه، شادی باشه