صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!
صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!

اینجا...

بگذارید و بگذرید


 ببینید و دل مبندید


 چشم بیاندازید و دل مبازید


 که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت

راست گفت

دو عالم را به یک بار

 از دل تنگ برون کردم تا جای تو باشد

فـــــــــــــــرهنگ لغات
آدامس : تنها چیزی که توی دهان خانم ها بند می شود
آدم خوار: انسان دوست افراطی
آدم مغرور: کسی که اگر جلاد بخواهد گردنش را بزند بگوید : یه وجب بلند تر بزن
احمق: کسی که دختر همسایه را در تاریکی نبوسد
ادب : یعنی کمک به یک خانم زیبا در عبور از خیابان حتی اگر به کمک احتیاج نداشته باشد
ازدواج : قمار زندگی است و در قمار معمولا برد با کسی است که بیشتر تقلب کند
الکل : مایه گرانبهایی که همه چیز را محفوظ نگاه می دارد مگر اسرار را
اوراقچی : تنها موجودی که زنها را بهترین رانندگان دنیا میداند
ایده آل : شوهری که بتواند با زنش بهمان دقت و ملایمتی که در مورد اتومبیل تازه اش دارد رفتار کند
بزبیار : فلک زده ای که زنش زشت و کلفتش بیریخت باشد
بوسه : تصادفی که فقط یک سیلی به آدم ضرر می زند
بیست سالگی : دورانی که پسر ها دنبال معشوقه می گردند دختر ها دنبال شوهر
چشم : عضویکه چشم چرانها با آن ارتزاق می کنند
خسیس : کسی که وقتی خانه اش آتش می گیرد برای اینکه پول تلفن ندهد تا اداره آتش نشانی بدود
خوش بین : مردی که تصور کند وقتی زنی پای تلفن خداحافظی کند گوشی را خواهد گذاشت
دست : عضوی که در سینما نزد صاحبش بند نمی شود
دوران تجرد : دورانی که معمولا برای مردها بعد از ازدواج شروع می شود
رفیق : کسی که همیشه به شما مقروض است
رقص : بهم چسبیدن با اتیکت دو جنس مخالف
زوج ایده آل : شوهر کر و زن لال
سوءظن : سعی در دانستن چیزیکه بعدا" انسان آرزو می کند ای کاش آنرا نمی دانست
سینما : جایی که پشت سر شما حرف می زنند
عشق : دردسری که برای فراموش کردن آن باید عشق تازه تری پیدا کرد
سرخ پوست : مرد خوشبختی که وقتی زنش اورا می بوسد صورتش ماتیکی نمی شود
سنجاق قفلی : تنها قفلی که بدون کلید باز می شود
ماچ : بوسه ای که هنوز رنگ آرتیستی نگرفته
مرد مجرد : کسی که هنوز عیوبی دارد که خود نمی داند
معجزه : دختر خانمی که زنگ آخر جیم شود و به سینما نرود
موش : خانم هایی که نصفه شب به جیب شوهر هایشان شبیخون می زنند
هالو : شوهری که دستکش ظرفشویی را بجای اندازه دست خودش اندازه دست زنش بخرد .

من ، تو ، او

من درس می خوانم
تو درس می خوانی
او سر چهار راه آدامس می فروشد

من شام می خورم
تو رستوران می روی
او گرسنه است

من به ییلاق می روم
تو با دوستانت همه ی بعد از ظهر را قدم می زنید
او با دستمالش شیشه ی ماشین ها را تمییز می کند

من پول تو جیبی ام را از پدرم می گیرم
تو ماهیانه ات را مادرت می گیری
او ترازویش را در پیاده رو جلویش گذاشته و 10 تومنی هایش را نگاه می کند

من پدرم را دوست دارم
تو مادرت را بیش از هر کس دوست می داری
او پدرش معتاد است و مادرش در خانه ای کار میکند

پدر من مادرم را دوست دارد
پدر تو به مادرت عشق می ورزد
او پدر و مادرش از هم طلاق گرفته اند

من یک خواهر بزرگ تر و یک برادر کوچک تر دارم
تو یک برادر بزرگ تر و دو خواهر کوچک تر داری
او 6 برادر و 3 خواهر دارد

برادر من دانشگاه می رود
خواهر تو دبیرستانی است
او برادر هایش یا معتادند یا در زندان یا ...

من عاشق شده ام
تو می دانی عشق چیست
او تا کنون به هیچ چیز عاشقانه نگاه نکرده است

من آن لاین هستم
تو آن لاین هستی
او بی نان است

من از سیاست متنفرم
تو سیاست را دوست داری
او شکم سیر را بیشتر از سیاست دوست دارد

من تابستان را دوست دارم
تو بهار را و شکوفه ها را دوست داری
برای او تابستان و زمستان فرقی ندارند

من شب های داغ تابستانی را بی روانداز می خوابم
تو شب های سرد زمستان را با پتوی گرمت می خوابی
او در زمستان و تابستان فقط یک زیر انداز لازم دارد

شهر من زیبا نیست
شهر تو زیبا است و دوستش داری
شهر او را تلی از خاک بر جا مانده از زلزله است

تفریح من گوش دادن به موسیقی است
تفریح تو دیدن فیلمی است
تفریح او آب تنی در حوضچه ی وسط میدان است

من از زندگی ام راضی نیستم
تو زندگی ات را دوست داری و به خواسته هایت رسیده ای
برای او زندگی اجباری است بدون انتخاب

من او را دیده ام
تو او را دیده ای و تا کنون به زندگی او دقت نکرده ای
او برای ما حقیقتی تلخ است

او را دیده ای ؟ به زندگی اش فکر کرده ای ؟ می شناسی اش ؟ حاضری به جای او زندگی می کردی ؟ او علت است یا معلول ؟

خدا میتونه !!!

When you feel unlovable, unworthy and unclean
when you think that no one can heal you
Remember, Friend
God Can

وقتی احساس نا توانی در دوست داشتن می کنی
وقتی احساس بی لیاقتی می کنی
وقتی احساس نا پاکی می کنی
وقتی احساس می کنی کسی نمی تونه درد ها تو التیام ببخشه
به یاد داشته باش دوست من
خدا می تونه

When you think that you are unforgivable
for your guilt and your shame
Remember, Friend
God Can

وقتی احساس می کنی قابل بخشش نیستی
برای شرم و گناه هات
به یاد داشته باش دوست من
خدا می تونه

When you think that all is hidden
and no one can see within
Remember, Friend
God Can

وقتی فکر می کنی همه چیز پنهانه
و هیچکس نمی تونه درون رو ببینه
به یاد داشته باش دوست من
خدا می تونه

And when you have reached the bottom
And you think that no one can hear
Remember my dear Friend
God Can

وقتی به کلید می رسی و فکر می کنی
هیچکس صدایت را نمی شنود
به یاد داشته باش دوست من
خدا می تونه

And when you think that no one can love
The real person deep inside of you
Remember my dear Friend
God Does

وقتی فکر می کنی کسی نمی تونه
به شخص حقیقیی که درون است
عشق بورزه
به یاد داشته باش دوست من
خدا می تونه

هیچ کس اینجا نیست!!!

هیچ کس اینجا نیست ، هیچ کس و بیابان سراسر سکوت است و سکوت و سکوت و ساکنین بیابان ، این محکومین حبس ابد زندگی خاموش و بی صدا با چشمانی وق زده و گاه نگران خیره به نگاههای مبهم و پرسوال دیگری زل زده اند گویا هر کدام دیگری را مسئول محکومیت خود میدانند و روی نگاههای همه ی آنها پرده ای از ابهام کشیده شده تا دیگری حقیقت نگاهشان را نفهمد زیرا که هیچ کدام نمیدانند در پس پرده ابهام نگاه همراهشان چه چیزی نهفته و حال اونقدر این پرده ضخیم شده که حتی خودشان هم حقیقت نگاهشان را در آینه وجودشان نمی یابند ، نمیدانند عشق آنها را بی تاب کرده و یا نفرت و کینه بی قرارشان ساخته ، آنها تنها آموخته اند که سکوت کنند زیرا که نمیدانند مستمعشان چگونه میشنود و این پند پیر تنها میراث گذشته مشترکشان می باشد . آری هیچ کس اینجا نیست ، هیچ کس و بیابان سراسر سکوت است ، سکوت و سکوت ...

!!!

عشق کودکی سر به هواست که قولش را فراموش میکند
کور و کر است وقتی چیزی میخواهد
و هرگز از خواسته اش نمیگذرد
آرزویش زمان نمی شناسد
و به شادی اش اعتمادی نیست
با یک جهان نا امیدی به پیش میتازد
و با بازیچه ای از دست میرود
عشق واقعی آتشی دیرپاست که همیشه در جان شعله میکشد

good friend

A good freind is like a computer.He "ENTER" your life."SAVE" you in his heart. "FORMAT" your problems. and never "DELET" you from his memory

با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بی خبر بمیرد در درد خود پرستی


اونی که دوستم داشت رفت...
اونی که دوستم بود ماند ...
همیشه سعی کنین دوست خوبی داشته باشین قبل از اینکه کسی رو دوست داشته باشین.
ارزش یک دوست خوب خیلی بالاتر از دوست داشتنه ....