صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!
صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!

ادامه تحصیل

نمی‌شه یه دور دیگه برم #سربازی بجا #پایان‌خدمت بهم #فوق‌لیسانس بدند؟ با کی باید در میون گذاشت؟ مسئولان ذی‌صلاح رسیدگی کنند لطفاً! فوق‌لیسانس گرفتن خیلی سخت‌تر از سربازیه والا :دی اُلاغند اونائی که واسه فرار از سربازی ادامه تحصیل می‌دند، الآغ! امّا حالا اعتراف می‌کنم الاغ‌تر از اونا منم که بدون هیچ دلیلی دارم ادامه تحصیل میدم!

تولّد اردلان امامیان، دوران شیرین دبستان

داشتم واسه خودم خوشحال و شاد و خندان تو فیسبوک چرخ میزدم که دیدم باز یکی تگم کرد. کلّی عصبانی ازین که باز لابد رو یه عکسی تگ شدم که هیچ ربطی به من نداره، رفتم ببینم چیه که با این عکس مواجه شدم.

عکس مربوط به تولد اردلان امامیان هستش که مربوط به دوران دبستان میشه. یادش گرامی...

از راست به چپ: اردلان امامیان، افشین قانعی، رضا عندلیب، بهزاد مجردشفیعی و پدرام اعظم پناه

دانشگاه

قبلاً حضور فعال در زمینه‌های دانشجوئی و دانشگاه و این جور چیزا داشتم.
کم کم دیدم خب حالا که چی؟ الآنم که چی واقعاً؟ :|

تصمیم پدرام

کلاً دو روز مونده به امتحان ما تصمیم گرفتیم درس بخونیم! تو این دوروز دورهمی دعوت شدیم، مهمونی دعوت شدیم، چادگون دعوت شدیم، مسافرت دعوت شدیم! فکر کنم این جور که داره پیش می‌ره روز خود امتحان لاتاری برنده می‌شم...

پسر خوب هیچوقت دست تو دماغش نمی‌کنه... II

یه جوری #انگشت میکنه تو #دماغش که آدم اصلا هوس میکنه لامذهب. دیشب داشتم از تهران بعد از اولین امتحانم بر میگشتم اصفهان که با این آقای محترم آشنا شدم. ببینید با چه ولعی دو انگشتی تا بند دوم انگشتشو کرده تو جفت سوراخای دماغش و مغزشو میخارونه! اگه دماغ عملی بود که نمیتونست اینجوری از سوراخ دماغ خودش لذت ببره که. من اول فکر کردم داره یه چیزی جاساز میکنه، بعد که دقت کردم کلی بهش حسودیم شد. تو یه عالمه دیگه بود تا صبح. هی گلوله میکرد، پرتاب میکرد این طرف اونطرف، میمیاید به دسته صندلی، لابلاش درشتاشو سوا میکرد میذاشت دهنش. خلاصه اصلا یه وضی...

مستی و راستی

- مستی و راستی! - تو مستی، من فقط راستم...

امتحان شفاهی

یهو نمی‌دونم چرا، چش شد که دلم واسه امتحان شفاهی تنگ شد :| هنوزم هست؟

از این روزها

امروز (یعنی درواقع فردا) ساعت 12:30 شب بلیط دارم واسه تهران. نمیدونم چرا انقدر این مسیر اصفهان تهران واسم زجر آور شده. اصلاً دوست ندارم برم. بعد دوباره برگردم و بعد از سه چهار روز، دوباره برم و بیام. امیدوارم امتحانم خوب بشه که اگه نشه اصلاً اعصابشو ندارم. این ترم دو هم یه جوری بگذره، ترم سه، نه واحد دارم و ترم چهار هم پنج واحد و خلاص! یعنی اگه خدا بخواد سال دیگه این موقع‌ها در حال عروسی گرفتن در باسنم هستم...

کبوتر با کبوتر II

انقدر شاکی نشید که چرا هیچکس منو واسه خودم نمی‌خواد!


پسری که تو انتخاب دوست‌دختر لقمه گنده‌تر از دهنش برداره جز خرج اضـافه چیزی نـصـیـبـش نـمـی‌شـه!
دختری هم که تو انتخاب دوست‌پسر لقمه گنده‌تر از دهنش برداره جز سِ ک س هیچی نصیبش نمی‌شه!

قبلاً گفتم بازم می‌گم: کبوتر با کبوتر باز با باز، کند همجنس با همجنس پرواز.

به اندازه داشته‌هات که انتظار داشته باشی، همه چی درست می‌شه..

ما که با بازمون خوشیم!