صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!
صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!

ایستگاه اتوبوس

زدم فریاد ، خدایا این چه رسمیست / رفـیقان را جدا کردن هنر نیست!

رفــیــقــان قــلــب انــســانــند خایا / بدون قلب چگونه میتوان زیست؟

تا بیای چشم به هم بزنی میبینی همه از دورت رفتند و خودت موندی و خودت! یکی یکی دوستات ار اطرافت پراکنده میشند و میرند سی زندگی خودشون.یکی زن میگیره، یکی شوهر میکنه، یکی میره اون ور آب، یکی اینقدر گنده میشه که تحویلت نمیگیره، یکی اونقدر کوچیک میشه که روت نمیشه تحویلش بگیری،یکس میره سربازی، یکی گم میشه و یکی...

 

"یک بلیت برای جهنم لطفاً"

"متأسفم،همه ی قطار هایی که به جنوب میروند از قبل پر شده اند"

"امشب هیچ وسیله ی دیگری حرکت نمیکند؟"

"یک اتوبوس برای جهت مخالف داریم."

"جای خالی دارد؟"

"زیاد!"

"مقصد آن خیلی دور است؟"

"نه،زیاد نه، اما بدک نیست یک کتاب خوب همراه داشته باشید.شنیده ام در این سفر آدم خیلی احساس تنهایی میکند."

اندرو ایی. هانت

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد