صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!
صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!

موی سپید

امروز خیلی اتفاقی سمیرا یه موی سفید توی موهام پیدا کرد!


گفت : « اِ پدرام موی سفید. »

گفتم : « من؟ موی سفید؟ غیر ممکنه... »

گفت : « پاشو بیا تو آینه ببین... »


با اعتماد به نفس کامل اما با یه ترس خاصی رفتم جلوی آینه و اون ناحیه که دست سمیرا توش بود رو شروع کردم به گشتن. اما چون دوست نداشتم چیزی پیدا کنم خیلی دقیق نشدم. یکم مضطرب تر به سمیرا


گفتم : « کو؟ چرا چرت میگی؟ »


اونم امد جلو و دست موی سفید رو گذاشت توی دستم!

راست میگه، یکی از موهام واقعاً سفید شده. حتی خاکستری هم نشده. سفید سفید مثل برف...

دیدی پیر شدیم و کسی بهمون نگفت بابا!؟...


گفتم : « بِکنش. »


تو فکرم این بود که اولین موی سفید خودمو نگه دارم. سمیرا هم با قیچی ابرو چیدش و دادش بهم.


یه موی سفید موج دار سه چهار سانتی نسبتاً نحیف.


یکم که نگاش کردم پیش خودم گفتم بهتره یکی از موهای سیاهمو نگه دارم! شاید یه روزی دلم واسه موهای سیاهم تنگ بشه...

نظرات 2 + ارسال نظر
نینــــو چهارشنبه 4 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 05:59 ب.ظ

آخـــــــــــــــــــــــــــــی عزیزم ... !

ترس نداره که ...خوب نشونه پیری که نیس که !


مضطرب اینجوریه املاش :دی
نحیف هم این جوری :دی !


چطوری ؟

ففر جمعه 22 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:14 ب.ظ

سمیرا کیه؟؟؟؟؟همه موی سفید دارن مهمم اینه واسه کی یا کجا سفیدش کردی

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد