صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!
صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!

مادرم گاهی 1 و 2

این مامانه ما بعضی وقتا یه تیکه هایی میاد که رو شتر بذاری آفتاب بالانس میزنه...


مادرم گاهی ۱ :


یه شب جاتون خالی با رفاه و آسایش تمام تو د س ت ش و ی ی نشسته بودم که یه دفعه یکی زرتی چراغ رو خاموش کرد و ظلمات شد.


منم  که بی خبر از دنیای خارج فکر می کردم پیمانمونه، دادو بیدادم رفت هوا که : اون چراغو کی خاموش کرد؟ مگه نمیبینی تو د س ت ش و ی ی ا م؟ روشن کن چراغو...


بهو دیدم چراغ  روشن شد و مامانم گفت : خب حالا، نپره بیخ گلوت!...


مادرم گاهی ۲ :


یه روز تیپ زده بودم در حد کمپ های تیم ملی بندسلیگا و داشتم جلوی آئینه واسه خودم فیگور میگرفتم که یادم نیست واسه چی مامانم یهو اومد تو :


من نالان : وای مامان حالم بده...

مامانم نگران : ااا... چرا؟؟؟ چی شده؟؟؟

من با غرور : آخه دارم میمیرم از خوش تیپی...

مامانم با لبخند : پس ببین من چی میکشم!

من با پوزی کشیده جلوی آئینه : ...

نظرات 6 + ارسال نظر
خوشگل جمعه 28 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:21 ب.ظ

کسی وقت نداره واسه حرفای چرت و پرت تو نظر بده........

کاملاْ مشخصه خوشگل جان :دی

[ بدون نام ] شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:11 ق.ظ

:)))))‌... عجب خریه ها :دی اوون بالایی رو گفتم ..

خدا بود پدی .. حال کردم با مامانت :))))

کلی خندیدم سر اون دومیه :دی !

مامانت و بیار میریم بیرون خوبه فانه تیکه ام که میاد ..خوش می گذره !

صبا چهارشنبه 2 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 05:53 ب.ظ

تو که خوش تیپ نیسی

مامانت خوش تیپه؟؟؟!:)

هیس جمعه 8 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:34 ق.ظ http://l-liss.blogsky.com

سلام با اولین پستم منتظرتون هستم

====>اونجا....! یکشنبه 7 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:54 ب.ظ

پس بگو به کی رفتی!

سانازی یکشنبه 25 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 11:33 ق.ظ

ایناروولش صدات و حرفیدنتو عشق است'''''خدامامانتم حفظ کنه''!!'

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد