صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!
صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!

لاک فقط...

لــاک فقط لاک مِشکیِ ماتِ چیپ شده با فرنچ بـــرّاق!

چیپ نشدش، قرمز آلبالوییش و زرشکیش هم قبوله...


هیچوقت نتونستم فرنچ سفید خالی رو درک کنم! هر وقت لاک فرنچ سفید دیدم بی اختیار یاد یه آدمی افتادم که لباس سفید تنشه و شلوارش رو تا زیر زانو کشیده پائـیـن...

فقط مامانا...

به سلامتی هر چی مامانه! که بعد از هر وعده‌ی غذاییِ نــون داد، انگشت اِشارش رو با زبون خیس میکنه، کُنجدهای روی سفره رو می‌چینه، چند تا چند تا می‌ذاره دهنش و با دندون‌های جلوش می‌جودشون...

تـوهّــم

زیادی که خوب باشی حتّی خـاطـره هم نـمی‌شوی! تـوهّــم می‌شوی...

آهنگ ایرانی؟ Never II

بعد از اون سه تا آهنگ، دو تا آهنک فارسی دیگه پیدا کردم که دوستشون داشتم :


  • آهنگ "تورو با همه‌ی خوبیات" از "فریمان"
  • آهنگ "این عشقه" از "سامی بیگی"


اون یارو فریمان با این که شدیداً ادای مایکل جکسون رو درآورده امّا خداییش خیلی قشنگ خونده! من اوّل موزیک ویدئوش رو دوست داشتم بعد آهنگش رو. اصلاً یه وقت فکر نکنید دختره تو موزیک ویدئوش هاته ها! :-"اون یکی سامی بیگی هم منو یاد جاستین تیمبرلیک میندازه نهایتاً فقط از ورسه قضیه خوشم میاد!...

ل‌ا‌ش‌یِ درون

می‌رسیم به یه موجود خبیث درونی! هنوز واسش اسم انتخاب نکردم امّا دارم باهاش آشنا میشم. آقایون، خانم ها :


تا حالا شده وقتی یه سونامی خیلی بزرگ رو توی تلوزیون میبینید آرزو کنید موجش انقدر بزرگ بشه که نصف کره‌ی زمین رو با آدم هاش آب ببره؟ یا یه آتش‌سوزی مهیب رو میبینید که افتاده به جون یک جنگل انبوه و یه جایی ته دلتون آرزو کنید که ای کاش آتش مهار نشه و تمام مناطق اطرافش رو هم به اتش بکشه؟ یا وقتی یه جایی دعوا میشه ته دلتون دوست داشته باشید انقدر هم رو بزنند که یکی‌شون سَقَط شه. شده دلتون نخواد کسی جداشون کنه؟ تا حالا شده به یه کوه نگاه کنید و دوست داشته باشید ریزش کنه؟ یا تا حالا آرزو کردید انقدر برف بیاد که همه چی قطع بشه همه راه ها بسته بشه؟ دوست ندارید یه شهاب سنگ بخوره وسط کره‌ی زمین؟ آخ آخ آخ...


نمیدونم اسمش چی میتونه باشه. چیچیه درون؟ لاشی درون چطوره؟


الان لاشیه درونم دوست داره دلار از 3500 تومن بشه 7000 تومن! اصلاً بشه 12000 تومن. انقدر گرون بشه که هیچی خرید و فروش نشه. سکه بشه 5ملیون تومن. خدا وکیلی شما دلتون نمیخواد؟ نه، وجداناً...

اینترنت ادیکشن!

بعضی اوقات وقتی بـــســـط نشستم پای کـامـپـیـوتـری که به ایـنـتـرنـت وصله، یه دفعه‌ای حس میکنم حالم بده! اماّ نمیدونم دقیقاً چِمه. من اهمیّت نمیدم و به کارم ادامه میدم. ولی چند ساعت بعد باز حس میکنم انگار واقعاً حالم بده! امّا بازم اعتنا نمیکنم. حواسم دوباره پرت میشه تا چند ساعت بعد. ولی این دفعه دیگه نمیشه اهمیت نداد. حالم خیلی بده! می‌دونم یه چیزیم هست. یه جای کار مشکل داره. یه طوریم شده. شک ندارم حالتم طبیعی نیست...


به سختی و با هزار زحمت از کامپیوتر و اینترنت میکشم بیرون یه‌کم می‌شینم و تمرکز می‌کنم. و می‌فهمم که ساعت‌هاست گلاب به روتون، دست‌شویی دارم و نمی‌فهمیدم...


ببخشید، یه لحظه! الآن میام...

نه‌هست

نه‌هست همان غیبت خودمان است! سال‌‌ها غیبت بود و فلانی را غایب میخواندند. همه غیبت می‌کردند به جز سرباز. غیبت، بنده خدا، سربازی که رفت نه‌هست شد. مخالف هست شد. مرد شد. و حالا، فقط سربازان نه‌هست میکنند. کاش نه‌هست، سیگاری می‌شد...

سیب

یکی از بهترین دوران زندگیم بین دوّم دبیرستان تا پیش‌دانشگاهی بود! همون جایی که این عکس گرفته شده. یادم میاد میگفتم : "آدم سیب سرخ را از شاخه چید، من سیب سبز را".



زمستان 1383

دورانی که فقط منتظر جمعه هاش بودم. دورانی که هیچوقت تکرار نشد. یادم میاد. مثل روز...

دبستان امید

پنج‌شنبه توی عملیات روانی نشسته بودم‌ که حوس کردم دکمه‌ی قرمز رنگ روی ریموت تلوزیون رو فشار بدم. ساعت حدودآً ده بود و من نسبتاً تنها. تلوزیون روشن شد. بچه دبستانی ها رو نشون میداد که تو مدرسه بودند و خاله شادونه داشت جینگولک بازی در می‌اورد. نمی‌دونم چرا، چی شد که یه دفعه عین ک*خل‌ها زدم زیر گریه. گولی گولی مث پقر و پشکل اشک بود که میومد پائین. هر چی می‌خواستم تمومش کنم نمیشد. فکر کنم دلم واسه دبستانم هم تنگ شده...


سـال اوّل : خانـم اسـماعـیــلــی

ســـال دوّّم : خــانم قـلـم‌کـار پـور

ســال ســــوّم : خــانــم راد نــژاد

سال چهارم : خانم ملّا حسینی

سـال پـنـجــم : خـانـم صــبــوری


پشیمونم که چرا قبلاًها نمیزدم زیر گریه و بجاش قدم می‌زدم! از پنج‌شنبه تا الان چندین کیلو سبک‌ترم. گه خورد اونی که گفت :


مـَـرد کـه گـریه نـمـیـکـنـه...

32

روزی با خود فکر کردم اگر او را با غریبه ببینم شـــهـــر را به آتش می‌کشم ولـــی، امروز حتّی حاضر نیستم کبریتی روشن کنم تا ببینم او کـجـاسـت!...


از او فقط اســـمـــی ماند، در لـــیـــســـتـــی!

ـــمخاطب خاصـــــ

ـــــــــمیم.الفـــــــــ