صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!
صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!

خیام

امروز رو مبل لمیده بودم که چشمم به یه کتاب رباعیات خیام خیلی نفیس رو میز افتاد. چند روز پیششم یکی از دوستام به نام محمّد خیلدار که از کرج اومده بود بهم یه کتاب رباعیات خیام هدیه داده بود. یکی دو ساعت قبلش هم تو اَپل استور چشمم به اپلیکیشن رباعیات خیام افتاده بود. خلاصه دیدم کائنات بدجوری پیله کرده به ما که رباعیات خیام بخون. منم گزینه‌ی آخر رو دانلود کردم و شروع کردم به خوندن.


انقدر باهاش حال کردم که تو یکی دو ساعت فکر کنم نصف شعراش رو خوندم و به این نتیجه رسیدم که اگه خیام الان زنده بود یا حتماً به شیشه و کراک و کوکائین کشیده می‌شد و یا احتمالاً به جرم ارتداد اعدام شده بود. خلاصه سرنوشت خوبی در انتظارش نبود، همون بهتر که به قول خودش کوزه شد. 


برخیز و بیا بتا برای دل ما   /   حل کن به جمال خویشتن مشکل ما

یک کوزه شراب تا بهم نوش کنیم   /   زان پیش که کوزه‌ها کنند از گل ما


تا اونجائی که من فهمیدم، خیّام یه آدم بیخیالِ دائم‌الخمر بوده که تِپ و توپ می میزده و چِت می‌کرده و شعر میگفته. بنده خدا دائم هم تو کف یار بوده. انقدر بیخیال و شیرازی بوده که خودشم تو خلقت خودش مونده بوده. یه جا میگه:


هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا   /   چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا

معلوم نشد که در طربخانه خاک   /   نقاش ازل بهر چه آراست مرا


به جز مِی ناب چیزی تو مخش نبوده کلاً، من موندم کی به ریاضیات و فلسفه و نجومش می‌رسیده ذلیل مرده. یه جا اصلاً مونده که چرا این می فروش‌ها می رو می‌فروشند؟اصلاً می‌فروشند که چی بخرند بهتر از می؟ 


تا زهره و مه در آسمان گشت پدید   /   بهتر ز می ناب کسی هیچ ندید

من در عجبم ز میفروشان کایشان   /   به زانکه فروشند چه خواهند خرید


اعتقاد معتقاد هم که یُخ! نه به قرآن اعتقاد داشته، نه به بهشت و جهنم. امّا به روح اعتقاد داشته...


دریاب که از روح جدا خواهی رفت   /   در پرده اسرار فنا خواهی رفت

می نوش ندانی از کجا آمده‌ای   /   خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت


خلاصه که اگه خیام الآن زنده بود، شک ندارم مامانم نمیذاشت باش رفت و اومد داشته باشم...


خلاصه‌ی رباعیات خیام می‌شه خوش باش، می بنوش، پس فردا میفتی میمیریا...


نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد