صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!
صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!

شش سال در میان زنان وحشی آمازون ترجمه منوچهر مطیعی؟!...

اگه الآن شما اینجائید احتمالاً دارید در اینترنت به دنبال اطلاعات مستندی راجع به این کتاب می‌گردید. اطلاعاتی مثل نویسنده یا نسخه‌ی اصلی کتاب، صحت و سقم مطالب نوشده شده در کتاب و مخصوصاً در مقدمه، یا حتی ژانر کتاب...

بعد از سالها یه کتاب توجهم رو جلب کرد که البته بهتره بگم عنوان کتاب «شش سال در میان زنان وحشی آمازون». بلافاصله تو نت اسمشو سرچ کردم و دیدم که مترجمی داره بنام منوچهر مطیعی. یه سرچ سردستی کردم ولی اسم نویسندشو پیدا نکردم. چیزی که ترغیبم کرد واسه خوندنش مقدمه و پیش نویس کتاب بود که این کتاب بر حسب واقعیته. «در سواحل رودخانه ی آمازون قبیله ای وجود دارد که تمام افراد آن را زنان بسیار زیبا و دلفریب تشکیل می دهند...» شروع کردم خوندن و خیلی واسم جالب بود که دارم مطالبیو میخونم که یه نفر بچشم خودش دیده. تا اواسط کتابو خوندم تا به یه جاهاییش رسیدم که واقعا شبیه افسانه ها شده بود. مثل کشتن مارهای ۸ متریو شیرو یوز پلنگو ...


یه موضوع دیگه از کتاب که واقعا تو ذوقم خورد ناتوانی نویسنده در توصیف شخصیتا بود که این قضیه رو اینجور استدلال کردم که این قلم یه نویسنده حرفه ای نیست و اون شخص ماجراجو نوشته. تو خود داستان چندین بار نویسنده به این قضیه اشاره کرد که همه چی واقعیه و بدون کوچکترین دخل و تصرف ولی منه خواننده واقعا باورم نمیشد تا به آخر داستان لعنتیش رسیدم.


ایندفعه دقیقتر و مصمم تر سرچ کردم. تو سایتای فارسی و انگلیسی. کتابی که تو مقدمش اشاره شده بود به همه زبونای زنده دنیا چاپ شده ولی حتی یه رفرنس انگلیسی زبان ازش پیدانکردم. شکم بیشتر شد نه تو ویکی پیدیا بود نه هیچ جای دیگه. تا اینکه آخر فهمیدم جناب آقای منوچهر مطیعی یه شیاد بیشتر نیست که نویسنده کتاب خودش بوده. و واسه فروش بیشتر کتابش با شعور مخاطبش بازی کرده. نمیدونم ناشرا یا قانون چجوری همچین اجازه ای به ایشون داده. واقعا همه ذهنیتم در مورد کتاب عوض شد.


اگه یروز این کتابو خوندید اینو بدونید دارید یه کتاب تخیلیه بچه گانه بسیار ضعیفو میخونید که بر اساس واقعیت نیست. حتی ایشون نتونستن به شخصیتای داستان بپردازن و همه ذهن بیمارش حول زن های زیبا میچرخیده و حتی واسه منه خواننده نتونسته شخصیت های داستان یا مکان هاشو توصیف کنه.


متاسفم که وقت گذاشتم و کتاب یه شیادو خوندم.


شش سال زندگی در میان زنان وحشی آمازون | شش سال در میان زنان وحشی آمازون | شش سال در میان زنان وحشی آمازونی | ۶ سال زندگی در میان زنان وحشی آمازون | ۶ سال در میان زنان وحشی آمازون | ۶ سال در میان زنان وحشی آمازونی | 6 سال زندگی در میان زنان وحشی آمازون | 6 سال در میان زنان وحشی آمازون | 6 سال در میان زنان وحشی آمازونی | کتاب اصلی شش سال زندگی در میان زنان وحشی آمازون |  کتاب اصلی شش سال در میان زنان وحشی آمازون | کتاب اصلی شش سال در میان زنان وحشی آمازونی | کتاب اصلی ۶ سال زندگی در میان زنان وحشی آمازون | کتاب اصلی ۶ سال در میان زنان وحشی آمازون | کتاب اصلی ۶ سال در میان زنان وحشی آمازونی | کتاب اصلی 6 سال زندگی در میان زنان وحشی آمازون | کتاب اصلی 6 سال در میان زنان وحشی آمازون | کتاب اصلی 6 سال در میان زنان وحشی آمازونی | نویسنده اصلی کتاب شش سال زندگی در میان زنان وحشی آمازون | نویسنده اصلی کتاب شش سال در میان زنان وحشی آمازون | نویسنده اصلی کتاب شش سال در میان زنان وحشی آمازونی | نویسنده اصلی کتاب ۶ سال زندگی در میان زنان وحشی آمازون | نویسنده اصلی کتاب ۶ سال در میان زنان وحشی آمازون | نویسنده اصلی کتاب ۶ سال در میان زنان وحشی آمازونی | نویسنده اصلی کتاب 6 سال زندگی در میان زنان وحشی آمازون | نویسنده اصلی کتاب 6 سال در میان زنان وحشی آمازون | نویسنده اصلی کتاب 6 سال در میان زنان وحشی آمازونی |
Six years among amazon's wild women | Six years with amazon's wild women | Six years with amazon's savage |  women | untamed, undomesticated, feral;


نظرات 10 + ارسال نظر
دچار چهارشنبه 12 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 05:33 ق.ظ http://do4.ir

آره من هم الان خودنشو تموم کردم، و سعی کردم اثری ازش پیدا کنم.
این عبارت رو سرچ زدم
six years among AMAZON'S WILD WOMEN john taylor
و یه صفحه فیس بوک با 41 لایک فقط دیدم. همچین شکی داشتم، که به مطلب تو برخوردم.

هادی دوشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1395 ساعت 11:10 ق.ظ

در داستان از حیواناتی مثل کرگدن و گوریل و ببر و اورانگوتان نام می بره که اصلا توی قاره آمریکا وجود ندارند مگر باغ وحش! بعد میگه گوریل ها دو برابر انسان قد دارند که یعنی حدود سه و نیم متر و اورانگ اوتان ها هم سه برابر گوریل ها قد دارند که میشه حداقل ده متر! یک بچه ده ساله هم می دونه که گوریل نهایتا اندازه یک آدم قد داره و اندازه اورانگ اوتان هم نصف گوریله!
نویسنده اینقدر حقارت نفس داشته که خود را موجودی معرفی می کنه که هر جا میره همه زن ها عاشقش می شوند و به خاطر او صدها نفر را قتل و عام می کنند!
هر جای داستان هم که کم میاره، یهو یوری مثل جن ظاهر میشه و نجاتش میده.
تا آخر داستان هم ما نمی فهمیم این شخص ماجراجو اسمش چیه و مدام ارباب خطابش می کنند!
از زنان داستان هم فقط می فهمیم که زیبا هستند ولی هیچ تصوری از چهره شان نداریم.
البته با همه اینها اگر نگفته بود که این کتاب واقعیه و خواننده رو احمق فرض نکرده بود، کتاب سطح متوسط و دلچسبی می شد.
ظاهرا بیست سال پیش مرده. امیدوارم هی حوری نشونش بدن و وقتی نزدیک شد بهش بگن خخخخخخخخخخ الکی بود برو دنبال همون زنای آمازونیت :)))))

P پنج‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 11:02 ق.ظ

حقیقت امر اینکه بنده یه کتاب میشناسم با جریانی که سال ١٩٨١ برای آقایی پیش اومده و ایشون این ماجراجویی رو نوشته.
اسم نویسنده: Yossi Ghinsberg
اسم کتاب: Jungle
جریان های داستان در مواردی بسیار شبیه به هم هستن. اینکه این آقا از طریق آشنایی با یک نفر علاقمند به این ماجراجویی شد تا خوردن میمون و حمله ی مورچه های بزرگ قرمز.
فکر میکنم آقای منوچهر مطیعی تحت تاثیر این جریان نوشته این کتابو.
فیلمی با همین نام و براساس این کتاب در همین سال ٢٠١٧ با بازی دنیل رادکلیف اکران خواهد شد.

Man چهارشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 03:49 ق.ظ

وااااااای اگه اینجوری هست که میگین چقدددر مسخرست

سارا چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1396 ساعت 09:18 ب.ظ

مرحوم مطیعی این کتاب رو به صورت تخیلی نوشت و در زمانی این کتاب نوشته شد که کمتر کسی در ایران چنین قوه تخیلی داشت که ذهن مردم را با چنین موضوعات هیجان انگیزی مواجه کند.
زمانی که این کتاب نوشته شد رو در نظر بگیرید و با الان مقایسه نکنید.
مرحوم مطیعی داستانهای با ارزشی هم نوشته که فکر کنم دوستانی که اظهار نظرهای سخیفانه ای داشتند انها را نخوانده اند.
رمان آقا حشمت و رمان گل آقا از داستانهای زیبا و جذاب این نویسنده میباشد.

زهرا چهارشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1397 ساعت 04:17 ب.ظ

مزخرف ترین کتابی که در زندگیم خوندم.البته بیشتر مجبور شدم بخونم!

سهیل جمعه 2 خرداد‌ماه سال 1399 ساعت 01:17 ب.ظ

سلام، ممنون بابت راهنمایهاتون راجع به کتاب، حقیقت وقت خوندن چنین کتابهایی رو ندارم، اول فکر کردم سفرنامه است بخون الان که دیدم تخیل است منصرف شدم

افشار دوشنبه 9 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 10:31 ق.ظ

این موضوع برای منم جالب بود. و جالب اینکه چند تا کتاب با این موضوع در کتابخانه کنگره آمریکه هست.
https://catalog.loc.gov/vwebv/holdingsInfo?searchId=41367&recCount=25&recPointer=6&bibId=1652030
و توضیحی که کتابخانه کنگره آمریکا زیر این موضوع داده اینه:
Here are entered works on women who have been represented in the folklore and art of numerous cultures as real or legendary inhabitants of wild places, allegorical figures, demons, etc.

Mahsa دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1402 ساعت 03:05 ب.ظ

من نصف کتاب رو تا اینجا خوندم..بعضی جاهاش تناقص داره..مثلا یجا گفت سیگنوالا چشاش ابی بود.ـجلوتر گفت مشکی..دوباره یجا که امانوا سرکه و روغن استفاده کرده چن صفحه بعد که یاداوری کرد گفت سرکه و عسل...این دوتا رو متوجه شدم..احتمالا بازم بوده که شاید متوجه نشدم..کلا یجاهایی هم قلمشو دوس نداشتم.مثلا مثال هایی که میزد زیادی بود گاهی یا یهو اتفاق رو ول میکرد.در کل میتونست خوب باشه..ولی خب نمیدونم هرچی جلوتر میرم کمتر به دلم میشینه

مهسا دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1402 ساعت 03:33 ب.ظ

هرچی جلوتر میرم..نکات تناقض بیشتر میشه..ایقد اولش از جسارت و مبارزه زنان امازون صحبت کرد و بعد هرچی اتفاق تو قبیله میفتاد میگفت زنان جیغ کشیدن و فریاد زدن...یا حین مبارزه همش درحال فکربود و یهو اونیکی میومد و نجات میداد..همشم زخم کاری برداشتن و زود خوب میشدن..یجا هم که وسط مبارزه با یوچی ها موناک از علفا زیر زمین زیر پای ارباب در اومد که اسمشو اصن نمیدونیم و بعدش رفت تفنگا نشونش داد که قبلا از انسانهای محقق گرفتن...و همیشه میگفت کار با اسلحه رو ندیدن ولی قبل ارباب و یوری بارها با افراد دیگه رو با اسلحه دیدن که تفنگاشون میگرفتن...که یهو وسط درگیری ببره انبار نشون بده..تازه یجاشم به زنا توهین کرد که گفت همه ی زنها تدبیر و شعور ندارن...
من چرا یه کتاب پر از تناقض رو خوندم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد