صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!
صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!

از مزایای ازدواج

یه رفیق دارم، یه مدّتی زندگی نکبت باری داشت. یه مغازه کرایه کرده بود، یه فروشنده خانم استخدام کرده بود و روسری میفروخت. خودشم دنبال خانوم بازی و این جور مفاسد بود. یه خونه مجردی داشت سمت بهارستان و هر وقت پا میداد، فروشندشو می‌برد انجام میداد تازه کلی هم خرج شام و تنقلات و اضافه کاری فروشندش می‌شد. هر از چند گاهی هم فروشندش یاد اداره کار میفتاد و این رفیق ما مجبور بود راضیش کنه. خلاصه مامان و باباش داشتن دق میکردن از دستش تا اینکه...


رفت زن گرفت و برد تو همون خونه مجردی نشوند. حالا دیگه نه پول آنچنانی واسه شام و نهار و تنقلات میده. نه پول فروشنده و اضافه کاری‌هاش میده. نه مجبوره از اداره کار بترسه. خلاصه هم بابا مامانش راضین، هم زنش راضیه، هم خودش راضیه...

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد