صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!
صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!

The third knuckle from the top of my right index finger’s story

امروز صبح به یه دلیلی*، روی بند سوم از سمت نوک انگشت اشاره دست راستم (بند اول از سمت پشت دست) زخم شد. هیچوقت فکرشو‌ نمیکردم این نقطه از بدن انقدر به جاهای مختلف بخوره. 


نمونش اینکه وقتی از دستشویی عمومی پاساژ پالادیوم میخواستم بیام بیرون، واسه اینکه دستم کثیف نشه، با این نقطه از دستم در دسشت‌شویی رو باز کردم.

یا وقتی خواستم بزنم به شیشه ماشین که شیشیرو بکشن پایین، با همین نقطه از بدنم تاق تاق تاق زدم به شیشه و آی سوخت!

یا مثلاً میخواستم قولنج انگشتمو تَق بشکنم، با شصت دست چپم محکم گذاشتم رو این نقطه بی‌هوا فشار دادم.

دیگه توضیح ندم که چند بار دست کردم تو جیبم و این نقطه از بدنم گیر کرد به لب جیبم و این دلم از حال رفت!

یه بارم به صورت اتفاقی یه جا دیگه خورد که چون یادم نیست داستان چی بود، از نوشتنش خود داری می‌کنم.


خلاصه این نقطه از بدنم درد میکنه و میسوزه خون و خون ریزی...


پ.ن: ۱. نخیر، چسب زخم ندارم!

*۲. دستم توسط رِم، سگ خونگی مازیار و آ*** گاز گرفته شد و زخم شد.

۳. رِم ظاهراً اسم یه معمار معروفه، که مازیار به خاطر عشقش به ایشون اسم سگشون رو هم، هم اسم با جناب رِم گذاشتند.

۴. منم با شما موافقم، اسم «رِم» واسه سگ اصلاً رو‌زبون‌ نمیچرخه. رم‌ بیا، رو بشین، رم  نه، نه!

۵. نباید واسه این قسمت از بدن که در بالا توضیح داده شد کجا، یه اسم درست و حسابی داشته باشه؟ نقطه به این مهمی رو...

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد