صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!
صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!

تو چاقی، چاق...

از آدم‌های چاق متنفرم. مخصوصاً اونائیشون که با جملاتی مثل "من استخون‌بندیم درشته" ، "من چاق نیستم، تُپُلم" و... خودشون رو توجیح می‌کنند و دیگران رو آن حیوان بارکش گوش دراز فرض می‌کنند. یعنی اینا واسه خودشون ارزش قائل نیستند. حس می‌کنم همیشه بو گند می‌دند. همیشه تو دست و پای آدمند. همین‌جوریش حالم از بچه‌ها به هم میخوره، بچه‌ی چاق که دیگه واویــــلا. حتّی از پشت شیشه هم غیر قابل تحمّله.


خیلی دوست دارم یه روز بعد از ظهر بعد از اذان مغرب و عشا، یکیشون رو در حال اسنک خوردن کنج دیوار گیر بیارم، همینجوری که لپش پره قب قبشو بگیرم تو مشتم، دندونامو فشار بدم به هم، تو چشماش زل بزنم و سرش داد بکشم : "گُ* خوردی پدرسگِ چاق! تو استخون بندیت درشت نیست، ک*نت گشاده! خیکی بو گندو چاق!" بعدشم یه تف خلطی مشتی بندازم رو اسنکش، دستم رو با تیشرت گشادش پاک کنم، پشتمو بکنم بهش و قدم زنان تو افق محو شم...